1- خسته خسته خستهام. چه کلمه ناجوری از لحاظ شکل املاییست. خستگی من به این زشتی نیست.
2-کماکان درگیر مسائل وارداتیم.
3- کماکان درگیر حل مشکلاتمان با بانکهایمان هستیم.
4- دریچه امیدی برای حل هردو باز کردهایم.
5- در این روزهای پاییزی آن قدر دلم برای آقای میرشب تنگ میشود که دلم میخواهد از زیر خاک بکشمش بیرون و بغلش کنم...
6- صبح اول وقتم با آقای میرشب شروع میشود که برایش فاتحه میخوانم.. غروبم هم با او میگذرد.. وقتی خسته از سرکار برمیگردم و توی ماشین موسیقی گوش میکنم و با هر موزیکی یک خاطرهای، یک کلامی، یک شوخی از او یادم میآید و از شدت دلتنگی برایش، تمام وجود سرشار از بغض میشود..
7- گل یاس میگوید اینقدر به آدمهای تکرارنشدنی رفته از زندگیت فکر نکن.. به این فکر کن که با بسته شدن هر دری یک در جدید باز میشود..
8- دلار مثل موشک بالا میرود. دو روز است بهدنیال سیصد یورو توی بازار میگردیم و نیست.
9- مدیرعامل مهربان میگوید دلار را می برند بالا و بعد میآورند پایین روی دو هزار و پانصد و ما خدا را شکر میکنیم و جشن میگیریم...
10- من میگویم دلار را میبرند بالا و بعد مراسم آشتیکنان در آستانه انفجار راه میافتد.. ما جشن میگیریم+همه آنهایی که ممکن است از آشتیکنان عصبانی شوند.
10- مدیرعامل مهربان میگوید: تو خیلی خوشبینی.
11- نصف بیشتر وقتمان توی شرکت به بررسی مسائل سیاسی میگذرد. تمام وقتمان به قیمت دلار و مراسم آشتیکنان وابسته شدهاست.
12- باز هم توصیه میکنم خاطرات علم را بخوانید. آخر جلد سومم. یکی از بهترین کتابهایی است که در عمرم خواندهام. آن قدر که از این کتاب آموختم از هیچ کتاب دیگری چیزی یاد نگرفتم.
13- دلم زندگی را جور دیگری میخواهد.
15- آدامس اوربیت از 700 تومان رسیده به هزار و سیصد تومان. این قیمت دیشب است با دلار دو هزار و هفتصد و خوردهای.
16- هنوز هم خسته خسته خستهام.. هنوز هم دلم زندگی را جور دیگری میخواهد.. هنوز هم دلم میخواهد آقای میرشب را از زیر خاک در بیاورم و یک عصر پاییزی دیگر بهم بگوید که باید به این مملکت گوزید و قهقهه خندهمان با صدای ساز توی خانه کوچک آبیرنگم بپیچد..
کاش بود.